ای داده به دست هجر ما را


ای داده به دست هجر ما را

خود رسم چنین بود شما را
خود رسم چنین بود شما را
بر گوش نهاده ای سر زلف
بر گوش نهاده ای سر زلف
وز گوشهٔ دل نهاده ما را
وز گوشهٔ دل نهاده ما را
تا کی ز دروغ راست مانند
تا کی ز دروغ راست مانند
زین درد امید کی دوا را
زین درد امید کی دوا را
هر لحظه کجی نهی دگرگون
هر لحظه کجی نهی دگرگون
کس درندهد تن این دغا را
کس درندهد تن این دغا را
بردی دل و عشوه دادی ای جان
بردی دل و عشوه دادی ای جان
پاداش جفا بود وفا را
پاداش جفا بود وفا را
ما عافیتی گرفته بودیم
ما عافیتی گرفته بودیم
دادی تو به ما نشان بلا را
دادی تو به ما نشان بلا را
آن روز که گنج حسن کردی
آن روز که گنج حسن کردی
این کنج وثاق بی نوا را
این کنج وثاق بی نوا را
گفتم که کنون ز درگه دل
گفتم که کنون ز درگه دل
امید عیان کند وفا را
امید عیان کند وفا را
یک دم دو سخن به هم بگوییم
یک دم دو سخن به هم بگوییم
زان کام دلی بود هوا را
زان کام دلی بود هوا را
در حجرهٔ وصل نانشسته
در حجرهٔ وصل نانشسته
هجر آمد و در بزد قضا را
هجر آمد و در بزد قضا را
جان گفت که کیست گفت بگشای
جان گفت که کیست گفت بگشای
بیگانه مدار آشنا را
بیگانه مدار آشنا را
گستاخ برآمد و درآمد
گستاخ برآمد و درآمد
تهدیدکنان جدا جدا را
تهدیدکنان جدا جدا را
با وصل به خشم گفت آری
با وصل به خشم گفت آری
گر من نکشم تو ناسزا را
گر من نکشم تو ناسزا را
ناری تو به دامن وفا دست
ناری تو به دامن وفا دست
اندر زده آستین جفا را
اندر زده آستین جفا را
خواهی که خبر کنم هم اکنون
خواهی که خبر کنم هم اکنون
زین حال کسان پادشا را
زین حال کسان پادشا را
شهزاده عماد دین که تیغش
شهزاده عماد دین که تیغش
صد باره پذیره شد وغا را
صد باره پذیره شد وغا را
احمد که ز محمدت نشانیست
احمد که ز محمدت نشانیست
هم نامی ذات مصطفا را
هم نامی ذات مصطفا را
آن کو چو به حرب تاخت بیند
آن کو چو به حرب تاخت بیند
بر دلدل تند مرتضی را
بر دلدل تند مرتضی را
گرد سپهش به حکم رد کرد
گرد سپهش به حکم رد کرد
از حجرهٔ دیده توتیا را
از حجرهٔ دیده توتیا را
خاک قدمش به فخر بنشاند
خاک قدمش به فخر بنشاند
در گوشهٔ گوش کیمیا را
در گوشهٔ گوش کیمیا را
ای کرده خجل نسیم خلقت
ای کرده خجل نسیم خلقت
در ساحت بوستان صبا را
در ساحت بوستان صبا را
طبع تو که ابر ازو کشد در
طبع تو که ابر ازو کشد در
یک تعبیه کرده صد سخا را
یک تعبیه کرده صد سخا را
دست تو که کوه او برد کان
دست تو که کوه او برد کان
صد گنج نهاده یک عطا را
صد گنج نهاده یک عطا را
در بزم امل ز بخشش تو
در بزم امل ز بخشش تو
محروم ندیده جز ریا را
محروم ندیده جز ریا را
در رزم اجل ز کوشش تو
در رزم اجل ز کوشش تو
زنهار نخواست جز وبا را
زنهار نخواست جز وبا را
در عالم معدلت صبا یافت
در عالم معدلت صبا یافت
از عدل تو معتدل هوا را
از عدل تو معتدل هوا را
از غیرت رایتت فلک دید
از غیرت رایتت فلک دید
در خط شده خط استوا را
در خط شده خط استوا را
روزی که فتد خس کدورت
روزی که فتد خس کدورت
در دیده هوای با صفا را
در دیده هوای با صفا را
در گرد ز مرد باز دارد
در گرد ز مرد باز دارد
چون ظلمت چشمهٔ ضیا را
چون ظلمت چشمهٔ ضیا را
از رمح چو مار کرده پیچان
از رمح چو مار کرده پیچان
چون کرده به دیده اژدها را
چون کرده به دیده اژدها را
از لعل حجاب سازد الماس
از لعل حجاب سازد الماس
رخسارهٔ همچو کهربا را
رخسارهٔ همچو کهربا را
گه حسرت سر بود کله را
گه حسرت سر بود کله را
گه فرقت تن بود قبا را
گه فرقت تن بود قبا را
در دیدهٔ فتح جای سازد
در دیدهٔ فتح جای سازد
از کوری دشمنان لوا را
از کوری دشمنان لوا را
پیش تو زمین اگر نبوسد
پیش تو زمین اگر نبوسد
منکر المی رسد فنا را
منکر المی رسد فنا را
عکس سپر سهیل شکلت
عکس سپر سهیل شکلت
از پای درآورد سها را
از پای درآورد سها را
تا روی به خطهٔ خراسان
تا روی به خطهٔ خراسان
آوردی و مانده مر ختا را
آوردی و مانده مر ختا را
اینجا ز صواب رای عالیت
اینجا ز صواب رای عالیت
یک شغل نمی رود خطا را
یک شغل نمی رود خطا را
چون نیک نظر کنم نزیبد
چون نیک نظر کنم نزیبد
چون نام تو زیوری ثنا را
چون نام تو زیوری ثنا را
از کعبه چو بگذری نباشد
از کعبه چو بگذری نباشد
چون سده ت قبلهٔ دعا را
چون سده ت قبلهٔ دعا را
از تیغ تو ای بقای دولت
از تیغ تو ای بقای دولت
ناموس تبه شود قضا را
ناموس تبه شود قضا را
آراسته نظم من عروسیست
آراسته نظم من عروسیست
شایسته کنار کبریا را
شایسته کنار کبریا را
آخر ز برای او نگهدار
آخر ز برای او نگهدار
این پر هنر نکو ادا را
این پر هنر نکو ادا را
یک دم منه از کنار فکرت
یک دم منه از کنار فکرت
این خوب نهاد خوش لقا را
این خوب نهاد خوش لقا را
تا هیچ سبب بود ز ایمان
تا هیچ سبب بود ز ایمان
در دیدهٔ مردمی حیا را
در دیدهٔ مردمی حیا را
آن معجزه بادت از بزرگی
آن معجزه بادت از بزرگی
در جاه که بود انبیا را
در جاه که بود انبیا را